جدول جو
جدول جو

معنی کای پهل - جستجوی لغت در جدول جو

کای پهل
اسم هندی قنابری است. (فهرست مخزن الادویه). کای پل. رجوع به کای پل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پای پیل
تصویر پای پیل
دارای پایی مانند پای فیل، فیلپا، پیلپا
فرهنگ فارسی عمید
اسم هندی قنابری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
نوعی از قدح و پیالۀ شرابخوری، (برهان)، نوعی پیاله، صراحی بزرگ دراز که بصورت پای فیل سازند، (رشیدی)، پیلپا، گاوزر:
تا بپای پیل می بر کعبۀ عقل آمده ست
پیل بالا نقد جان بر پیل بان افشانده اند،
خاقانی،
، حربه ای به شکل پای پیل که پیلپا نیز گویند، حربه ای است که اکثر و اغلب زنگیان دارند، (جهانگیری) (برهان)، گرزی است بصورت پای فیل، (رشیدی) :
من صید آنکه کعبۀ جانهاست منظرش
با من بپای پیل کند جنگ عبهرش،
خاقانی،
بگردن شتر اندر شراب زر بخشی
بپای پیل گه خشم خصم فرسائی،
مجیرالدین بیلقانی،
، صاحب مرض داءالفیل، (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
حاکم نشینی است در کورس به ایالت باستیا که 760 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
نوعی از قدح و پیاله شرابخواری صراحی بزرگ دراز که بصورت پای پیل سازند پیلپا گاوزر، حربه و گرزی مانند پای پیلپیلپا، صاحب مرض دا الفیل
فرهنگ لغت هوشیار
بوته ی کدو
فرهنگ گویش مازندرانی